یاداشت های یک مرد ناراضی

زمان ؟!

دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱ ب.ظ

زمان یعنی حرکت از آنچه هست به طرف "انچه باید باشد ".من می ترسم، اما روزی می خواهم از ترس آزاد شوم. بنابراین برای رهایی از ترس زمان ضرورت می یابد. حداقل این چیزی است که ما فکر می کنیم . برای تغییر از آنچه هست به "آنچه باید باشد" زمان وارد می شود.حالا در حد فاصل آنچه هست و "آنچه باید باشد" زمان،تلاش را ایجاد میکند. من ترس را دوست ندارم و می خواهم برای فهمیدن، تجزیه وتحلیل کردن و کالبدشکافیِ آن تلاش کنم، یا می خواهم دلایل آن را کشف کنم، یا می خواهم کلاً از آن بگریزم .تمام این ها تلاش می خواهد و تلاش چیزی است که ما به آن معتادیم .ما همیشه در کشمکش بین آنچه هست و "آنچه باید باشد" هستیم. "آنچه باید باشم " یک ایده است و ایده ساختگی است، ایده "آنچه هستم " نیست، چیزی که واقعیت است، و آنچه هست فقط وقتی می تواند تغییر کند که بی نظمی را که زمان خلق می کند، فهمیده باشم ...

 

بنابراین آیا برای من رهایی کلی و کامل از ترس در یک آن ممکن است؟ اگر به ترس اجازه بدهم ادامه پیدا کند، در تمام اوقات بی نظمی خلق خواهم کرد. بنابراین انسان می بیند که زمان اساس بی نظمی است نه وسیله ای که سرانجام به رهایی از ترس می انجامد .پس جریان تدریجیِ خلاص شدن از ترس وجود ندارد، درست همانطور که جریان تدریجیِ رهایی از سمِّ ملی گرایی وجود ندارد. اگر ملی گرا هستید و می گویید بلاخره برادری بین انسان ها به وجود خواهد آمد، در این فاصله جنگ هایی هست، دشمنی هایی هست،بدبختی هست، تمام این اختلافات مخوف بین انسان و انسان هست. بنابراین زمان بی نظمی می آفریند , ...و بالعکس!.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی